
یک برند، اولین و احتمالاً بزرگترین توصیف و یا«ظاهر» یک محصول است. پیچیدگی عظیم نامها و تداعیهای آنها، به حرفه ی جدید نام گذاری شرکتها، محصولات، و خدمات منجر شده است.
تمام برندها، معمولاً تصویری را تداعی می کنند؛ چه فرهنگی، چه زبانی، و یا شخصی.
نام تجاری یا برند باید با دقت انتخاب شوند؛ زیرا اطلاعات مهمی را به سهام داران انتقال میدهند. این موضوع به ویژه در مورد برندهایی که قصد دارند فرای مرزهای جغرافیایی و فرهنگی بروند، بیشتر اهمیت پیدا می کند.

داشتن یک برند قوی کمکی است به شرکت تا خود ر ا در بازار متمایز نشان دهد و توانایی ارضای نیازهای مشتریان را به صورت منحصر به فرد داشته باشد.
با افزایش رقابت در بازارهای جهانی و منطقه ای، داشتن یک برند، یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر است؛
که در صورت اجرا نکردن باید شاهد قبضه شدن بازارهای داخل توسط واردات برندهای خارجی باشیم!؟!
برندها اساساً تعهد فروشنده در به انجام رساندن مجموعه خاصی از مزایا، ویژگیها و خدمات به خریداران است که سمبل پیچیدهای است و معانی مختلفی را در برمیگیرد.
به طور خلاصه، حسی که برند به مصرف کننده میدهد، باعث میگردد ادراکات و تجارب او از محصول تغییر کند. به این سبب است که بسته به هویت برند یا ویژگیهایی که به برند منتسب میشود، به صورتهایی مختلف از سوی افراد یا سازمانها ارزیابی میشود.
تجربه ای که مصرف کننده با انتخاب در مصرف برندی خاص دریافت میکند، مزایای کاربردی و نمادینی است که در ادبیات تجربی و تئوریکی بر این دو نوع مطلوبیت، تاکید شده است!
برای مصرف کننده پر مشغله امروز گویایی مزایای یک برند سرعت انتخاب وی را تعیین می کند!
نتیجه حاصل از مطالعه برندهای موفق حاکی از آن است که در بیشتر موارد، روند شکلگیری برندها بر این منوال بوده که در ابتدا فعالیتشان را از سطح ملی آغاز کرده و پس از جلب اعتماد شهروندان و مشتریان بومی، با بهرهگیری از تکنیکها و روش های نوین بازاریابی هویت واقعی خویش را به جهانیان شناساندهاند.
باید یادآور شد که برندسازی فرآیندی نیست که یک واحد تولیدی یا تجاری به تنهایی قادر به انجام آن باشد. تک تک اجزای ارتباطی سازمان در این فرآیند نقش بسیار مهمی دارند و باید به برند سازمان همچون پرستیژ و شخصیت سازمان در بازار نگاه شود!؟!